یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۸
۰ نفر

عیسی محمدی - خبرنگار: وقتی‌که از شورا حرف می‌زنیم، به‌واقع داریم از چه چیزی حرف می‌زنیم؟ وقتی‌که از شورا سخن می‌گوییم، در‌واقع از جامعه‌ای صحبت می‌کنیم که می‌خواهد از تک‌صدایی، مبرّا و جدا باشد.

تک‌صدایی، آفت هر نظام سیاسی و اجتماعی‌است. یک نظام تک‌صدا، هیچ‌گاه موفق به کشف منطقی اشکالات فنی و ساختاری و فرهنگی و اجتماعی‌اش نخواهد شد؛ درنتیجه ناچار و محکوم به تکرار اشتباهات گذشته خواهد بود و انباشت این اشتباهات، می‌تواند هر اجتماع و نظامی را به لبه پرتگاه بکشاند.

شوراها از هنگامه مشروطه به این‌سوی، جدی‌تر گرفته شدند. در آن دوران و از آن دوران به بعد، ساختارهایی شبیه به شوراهای فعلی شکل گرفت اما شوراهای اسلامی شهر و روستا به ‌شکلی که امروزه با آن سروکار داریم، از صدر انقلاب به این‌سوی سروسامان گرفت. درواقع اهمیت گریز از جامعه تک‌صدا، متولیان انقلاب را واداشت که به موضوع شوراها و سازوکار آن بیشتر فکر کنند و برایش قوانینی به تصویب برسانند.

البته به‌واسطه شرایطی که کشور به آن دچار بود، ازجمله تحریم‌ها و جنگ تحمیلی و... انتخابات شوراها تا ابتدای دهه80 به تأخیر افتاد. حالا در دهه90 ما شوراهایی داریم که می‌توانند نمونه و مصداقی کامل از حکمرانی شهری و محلی باشند؛ چیزی که به‌شدت در نظام‌های سابق فراموش شده بود.

وقتی داریم از شوراها صحبت می‌کنیم، نخستین نکته همان است که گفتیم؛ گریز از جامعه‌ای تک‌صدایی و متمرکز که گویی همه راه‌حل‌ها را در انبان نگاه و روش و نگرش و دانسته‌ها و اعتقادات خودش دارد و به دیگر روش‌ها و راه‌ها و نگرش‌‌ها بی‌تفاوت است. در روایت‌های دینی ما، عقل را انباشت تجربه‌های خود و دیگران معنا کرده‌اند.

طبیعی‌است که ما تجربه‌های مربوط به‌خودمان را حفظ هستیم و در این مورد، نیازی به گپ‌وگفت با دیگران نداریم؛ مگر برای اصلاح و مرور آنها و با دیده تأمل و تدبر به آنها نگریستن؛ اما در مورد تجربه‌های دیگران، نیازمند به مشورت و شورا هستیم؛ در این صورت است که عقل‌ها کامل می‌شوند و تجربه‌ها در کنار هم جای می‌گیرند و نتیجه و خروجی این تجربه‌ها، می‌تواند ما را به نتایج دلخواه برساند. پس شورا و مشورت، برای نقد تجربه‌های خود و کشف تجربه‌های دیگران، امری لازم به نظر می‌رسد.

اما نکته فوق‌العاده مهم‌تر حضور و وجود این شوراها، فرایندی‌ساختن یک ساختار سیاسی و اجتماعی‌است. اما این فرایندی‌شدن یعنی چه؟

در کشورهای توسعه‌یافته و پیشرفته، از حیث سیاسی و اجتماعی، افرادی که می‌خواهند وارد ساختار رسمی شوند و به سمت‌ها و جایگاه‌های مدیریتی برسند، این کار را به شکل فرایندی و آرام‌آرام شروع می‌کنند. آنها از پایین‌ترین رتبه‌ها شروع‌به‌کار می‌کنند. درواقع ساختار سیاسی و حزبی، به آنها اجازه نمی‌دهد که ازراه‌نرسیده، راهی جایگاه‌های بلند و مهم‌ شوند و با تجربه‌های نداشته‌شان، به این ساختار ضربه بزنند.

آنها از ابتدا و غالبا در حزب‌ها، شروع به ‌کار می‌کنند و کم‌کم، خم‌وچم راه را یاد می‌گیرند؛ به همین نسبت، اطلاعات آنها بیشتر می‌شود. افزایش اطلاعات، تجربه‌افزایی آنها را در پی دارد و در نهایت تجربه‌افزایی، منجر به افزایش ظرفیت و سعه‌صدر آنها می‌شود و همه اینها، اسباب رشد این افراد را فراهم می‌آورد.

به‌واقع این افراد، وقتی به مدارج بالا می‌رسند که از ظرفیت واقعی و سعه‌‌صدر بالایی برخوردار باشند و در مقابل مشکلات بزرگ، خم به ابرو نیاورند و بتوانند از عهده‌اش برآیند. چنین است که این ساختارها، بسیار کم توسط نورسیده‌های سیاسی و بی‌تجربه‌های اجتماعی، تهدید می‌شوند.

شوراهای اسلامی شهر و روستا، در غیاب حزب‌‌های حرفه‌ای و ماندگار در ایران، به‌نوعی چنین فرصتی را در اختیار مردم یک جامعه قرار می‌دهند. هرچند شاید در بخشی از این شوراها، اتفاقات ناخوشایندی هم بیفتد اما به‌هرحال، تنها دیکته‌های نانوشته غلط ندارند.

فعالیت در شوراهای اسلامی شهر و روستا، به همه آحاد مردم، به ‌شرط رعایت شروط قانونی و منطقی مورد نظر، اجازه ورود به ساختار اجتماعی و حکمرانی شهری را می‌دهد. آنها می‌توانند با ورود به این شوراها، مدارج بالاتر را آرام‌آرام طی کنند و در صورت کسب ظرفیت‌های مورد نظر، به مراحل بالاتری هم برسند. در غیاب یک ساختار حزب‌محور کامل، چه چیزی بهتر از این؟

درواقع امروزه مشاهده می‌کنیم که حتی افراد کاملا معمولی نیز امیدوار به عضویت در شوراهای شهر و روستا هستند تا از این مجرا، بتوانند تأثیرات مورد نظر را بر شهر و روستایشان بگذارند. این در حالی‌است که وقتی پای حزب‌ها و گروه‌های سیاسی به میان می‌آید، بخش اعظمی از مردم، نه علاقه‌مند به ورود به این گروه‌ها هستند و نه اساسا این امکان را برای خودشان و در ذات این گروه‌ها و حزب‌های نه‌چندان حرفه‌ای، متصور می‌شوند. حتی در مورد مجلس شورای اسلامی نیز وضعیت بدین منوال است و هرکسی به ‌خودش اجازه نمی‌دهد که برای ورود به آن، برنامه‌ریزی کند.

اما شوراهای شهر و روستا، در این میانه یک استثنا هستند؛ به‌راحتی می‌توان وارد آنها شد. ورود قابل توجه زنان به شوراهای شهر و روستا، انتخاب یک رفتگر به‌عنوان عضو و یک دستفروش به‌عنوان رئیس شورای اسلامی یکی از شهرهای کشور و... بخشی از این اتفاقات خجسته تلقی می‌شوند. اتفاق نیک‌تر، البته وجود شورایاری‌هاست؛

جایی که نگاه‌های سیاسی را به آن راهی نیست و به طرز قابل توجهی، محلی و شهری تلقی می‌شوند. همین موارد است که باعث می‌شود تا نگاه به شوراها، نگاهی امیدوارانه و استراتژیک باشد. به‌هرحال نسل بعدی مدیران ارشد و سیاسیون و اقتصاددانان و مدیران کلان کشور را از کجا و به چه شکل باید به‌دست آورد؟

شاید که ورود به این شوراها و حتی شورایاری‌ها یکی از همین بهترین راه‌ها باشد. دیگر وقت آن است که از رابطه‌مداری به‌ جای ضابطه‌گذاری، هم‌حزبی‌بودن به ‌جای متخصص‌بودن و اشکالاتی ازاین‌دست، دوری کنیم. اگر قرار بود که این‌دست کارها و راه‌ها و نگاه‌ها کارگشا باشند، تا به امروز باید نتایج و دستاوردهایشان را می‌دیدیم.

یادتان نرود که نتایج، مهم‌ترین و مستقیم‌ترین و سریع‌ترین و بهترین راه کشف درستی یا نادرستی یک راه‌حل هستند و هیچ‌وقت هم به ما دروغ نمی‌گویند. دیگر وقت آن رسیده که نگاه سیاسی، جای خودش را به نگاه تخصصی و استراتژیک و مدیریت سفارشی، جای خودش را به مدیریت انتخابی و صلاحیت‌محور و... بدهد.

به نظر می‌رسد که شوراهای اسلامی شهر و روستا، بهترین مهره در این بازی دو سر برد باشند؛ جایی که مردم می‌توانند به‌راحتی به آن وارد شوند و اثرگذاری روی جامعه شهری و روستایی‌شان را به‌خوبی تجربه کنند.

کد خبر 404110

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha